کارمند بانک برای قتل همسرش آدم کش اجیر کرد
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۷۵۲۹۰
عصر بیست و پنجم بهمن سال گذشته جسد زنی میانسال در اتاق خواب خانه اش که طبقه اول ساختمانی در یکی از محلههای پایتخت بود، کشف شد. ۸ ساعت از زمان مرگ وی گذشته و جسد را زن همسایه پیدا کرده بود. او میگفت شوهر این زن هرچه با موبایل همسرش تماس میگرفته جواب نمیداده و، چون نگران شده بود از همسایهها خواسته بود تا به خانه شان برود که او هم با جسد مواجه شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تحقیقات نشان میداد که این زن با همسر و سه فرزندش در آن ساختمان زندگی میکرده اند، شوهرش کارمند بانک بوده که صبح روز حادثه به محل کارش رفته و فرزندان آنها نیز مدرسه بودند.
شوخی عجیبکارآگاهان در ادامه تحقیقات خود به حقایق تازهای دست یافتند. یافتههای آنها نشان میداد که این زوج با هم اختلاف داشتند. طوریکه یکبار طلاق گرفته بودند، اما مدتی بعد به خاطر فرزندانشان دوباره با یکدیگر ازدواج کرده بودند. اختلافهای آنها، اما تمامی نداشت.
تیم جنایی در شاخه بعدی به تحقیق از همکاران همسر مقتول پرداختند که یکی از آنها سرنخی را در اختیار تیم تحقیق قرارداد. او گفت که مدتی قبل شوهر این زن سفره دلش را برای او باز کرده و صحبتهای عجیبی کرده است.
وی گفت: همکارم مجید این اواخر پریشان و ناراحت بود. یک روز سفره دلش را برایم باز کرد و گفت با همسرش اختلافات شدیدی دارد و به دنبال آدمکش میگردد تا جان همسرش را بگیرد. وقتی این جمله را شنیدم وحشت کردم و چند روز بعد که دوباره با او صحبت کرد گفت شوخی کرده و ارتباطش با همسرش خوب است. حتی فیلمهای دوربین مداربسته بانک که مورد بازبینی قرار گرفت مشخص شد که مجید همسر مقتول روز حادثه، ۳ مرتبه پریشان و مضطرب از بانک خارج شده و تلفنی حرف میزده است. بار سوم، اما در اقدامی عجیب یک جعبه شیرینی خریده و میان همکارانش در بانک پخش کرده به این بهانه که خبر خوبی شنیده است!
این مرد حتی آن روز ۳۰ میلیون تومان پول از حسابش برداشت کرده است.
شکست سکوتتکههای پازل کنار هم قرار گرفت و شوهر مقتول به عنوان مظنون اصلی قتل بازداشت شد. او، اما اصرار بر بیگناهی داشت و میگفت نقشی در قتل همسرش نداشته است. با این وجود وی بازداشت شد تا اینکه بعد از گذشت دو ماه قفل سکوت را شکست و اسرار قتل همسرش را فاش کرد.
او گفت: من هر چه داشتم در اختیار همسرم قرارداده بودم. حتی بارها برای او وام گرفتم تا هرچه دوست دارد برای خودش تهیه کند. علاوه بر این تمام دارایی ام را به نام او زده بودم و او حتی حاضر نمیشد بخشی از اسناد و اموالیکه به نامش زده بودم را به من پس دهد. همین باعث شده بود اختلاف و درگیری هایمان بیشتر شود. حتی یکبار از هم جدا شدیم، اما به خاطر آینده سه فرزندمان دوباره ازدواج کردیم. اختلاف و درگیری هایمان، اما همچنان ادامه داشت و من یک سالی بود که تصمیم به قتل همسرم گرفته بودم.
وی افزود: ابتدا تصمیم داشتم خودم قرص بخرم و نقشه قتل او را اجرا کنم، اما ترسیدم لو بروم و بعداز دستگیری مرا قصاص کنند که منصرف شدم. به دنبال این بودم که آدمکش برای قتل او اجیر کنم. به این ترتیب جست و جوهایم را آغاز کردم تا اینکه سه ماه قبل موفق شدم از طریق یکی از دوستانم دو مرد خلافکار را پیدا کنم. دوستم میگفت این دو نفر به خاطر پول حاضر هستند هرکاری انجام بدهند حتی آدمکشی. با آنها چند مرتبه قرار گذاشتم و درباره اجرای نقشه صحبت کردیم. قرار شد مبلغ ۳۰ میلیون تومان به آنها بدهم و آدمکشان نیز تمام طلاهای همسرم را هم سرقت کنند به عنوان دستمزدشان.
وی ادامه داد: روز حادثه با قرار قبلی وارد خانه ام شده و همسرم را به قتل رساندند و در آخرین تماس به من گفتند که طلاهایش را هم سرقت کرده اند. ارزش طلاها حدود ۴۰۰ میلیون تومان بود. سپس به همسایه مان زنگ زدم تا وانمود کنم نگران همسرم هستم تا او برود در خانه مان را بازکند و خبر مرگ زنم را به من اطلاع دهد. بعداز آن دیگر از دو قاتل اجیر شده هم خبری ندارم.
با اعتراف این مرد، تحقیقات کارآگاهان جنایی زیر نظر قاضی موسی رضا زاده بازپرس جنایی تهران برای بازداشت دو قاتل اجیر شده آغاز شده است.
منبع: همشهری آنلاین
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (ویدئو) مرد برهنه در نقش ماما؛ لحظه هولناک تولد ۵۰۰۰ مار کبرا در یک مزرعه! (ویدئو) باورنکردنی؛ این فیلم کوتاه عجیبترین صحنه از حیاتوحش است! (تصاویر) دانشمندان راز نابودی «قوم لوط» در ۳۶۰۰ سال پیش را کشف کردند! (تصاویر) «قلعه بهلا»؛ شهری که «جنها» آزادانه در آن زندگی میکنند!منبع: زیسان
کلیدواژه: اخبار حوادث
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۷۵۲۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطره ای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛« آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند. یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900022